نظریه های روانشناسی ایدههایی مبتنی بر واقعیت هستند که پدیدهای از رفتار انسان را توصیف میکنند. این تئوریها براساس فرضیاتی ارائه میشوند که مبتنی بر شواهد هستند.
در این مقاله از کلینیک آنلاین دیابت و غدد قصد داریم شما را با ۵ نظریه اصلی روانشناسی آشنا کنیم.
منظور از نظریه های روانشناسی چیست؟
واژه نظریه یا تئوری به طور گسترده در مکالمات روزمره استفاده میشود؛ اغلب این واژه در معنای حدس و گمان به کار میرود. حتی ممکن است شنیده باشید که افراد برخی اطلاعات غلط را با این عنوان که تنها یک نظریه است، رد میکنند. این در حالی است که در اصطلاح علمی، تئوری تنها یک حدس و گمان نیست. تئوری درحقیقت ایدهای را مطرح میکند که آزمودنی باشد. محققین با استفاده از تحقیقات گسترده میتوانند یک نظریه را آزمایش کنند و شواهدی در رد آن به دست بیاورند.
بنابراین با انجام تحقیقات جدید یک نظریه ممکن است اصلاح یا رد شود.
نظریه های روانشناسی دو جز اصلی دارند:
- باید یک رفتار را توصیف کنند
- باید درمورد رفتارهای آتی پیشبینی کند
۵ نظریه اصلی روانشناسی
در ادامه مقاله نظریه های روانشناسی شما را با ۵ نظریه اصلی و شناختهشده روانشناسی آشنا میکنیم.
نظریههای رفتاری
روانشناسی رفتاری یا رفتارگرایی یک نظریه درباره یادگیری بوده که مبتنی بر این ایده است، همه رفتارها از راه شرطیسازی به دست میآیند.
نظریههای رفتاری که توسط روانشناسان معروفی همچون جان. بی واتسون و بی.اف اسکینر حمایت میشد، در نیمه اول قرن بیستم بر جهان روانشناسی مسلط شدند. امروزه تکنیکهای روانشناسی هنوز به طور گسترده توسط روانشناسان برای کمک به مراجعین در یادگیری مهارتها و رفتارهای جدید مورد استفاده قرار میگیرد.
نظریههای شناختی
نظریه های روانشناسی شناختی بر حالات درونی فرد مثل انگیزه، حل مسئله، تصمیمگیری، فکر کردن و توجه تمرکز دارند.
این نظریهها تلاش میکنند فرایندهای ذهنی از جمله اینکه ذهن چطور اطلاعات را پردازش میکند و چطور افکار ما منجر به برخی احساسات و رفتارها میشوند، توصیف کند.
نظریههای انسانگرا
محبوبیت نظریههای انسانگرا در دهه 1950 آغاز شد. از بزرگترین نظریهپردازهای این حوزه میتوان مزلو و راجرز را نام برد. در حالی که نظریههای قبلی روانشناسی بیشتر بر پایه رفتار غیرطبیعی و مشکلات روانشناختی بنا شده بودند، نظریههای انسانگرا بر اساس خوب بودن انسان تاکید دارند.
نظریههای روانپویایی
این نظریه از نظریه های روانشناسی سطوح ناخودآگاه انسان را که بر احساسات، نگرش و شخصیت انسان اثر میگذارند، مورد مطالعه قرار میدهد. در حقیقت نظریههای روانپویایی تلاش میکنند تا ریشه ناخودآگاه رفتارهای فرد را پیدا کنند. این نظریهها قویا با فروید و هوادارانش ارتباط دارند.
نظریههای زیستی
نظریههای زیستی تلاش میکنند تا رفتارها و احساسات انسان را به دلایل زیستی ارتباط بدهند. نظریههای زیستشناختی بیشتر در ایدههای چارلز داروین ریشه دارند که به دلیل نظریهپردازی درباره نقشهایی که تکامل و ژنتیک در روانشناسی ایفا میکند، مشهور است.
برای مثال کسی که یک موضوع روانشناختی را از دیدگاه بیولوژیکی بررسی میکند، ممکن است بررسی کند که آیا آسیبهای جسمی میتواند منجر به نوعی رفتار خاص شود یا یک رفتار خاصی میتواند زمینه ژنتیکی داشته باشد.
نظریه های روانشناسی چه اهدافی را دنبال میکنند؟
ممکن است از خودتان سوال کنید که چقدر لازم است با نظریه های روانشناسی به ویژه آنهایی که قدیمی شدهاند، آشنا شوید. با این حال نظریه های روانشناسی اطلاعات ارزشمندی را راجع به تاریخچه علم روانشناسی و پیشرفت تفکر در مورد یک موضوع خاص ارائه میدهند. آنها همچنین به شما کمک میکنند تا درک عمیقتری از نظریههای جاری داشته باشید.همه این موارد در کنار هم به شناخت ما از ذهن و رفتار انسان کمک میکند.
با درک این که تفکر چگونه پیشرفت کرده است، میتوانید ایدهی بهتری درباره اینکه نظریه های روانشناسی از کجا آمدهاند و در آینده به کجا خواهد رفت به دست بیاورید.